یک برد تلخ برای تراکتورسازی
قبل از هرچیزی یک اعتراف کنم! من هیچ کدوم یک از بازی های این فصل تراکتور رو نگاه نکرده بودم! چون آدم وقتی بازی هایی مثل لیگ قهرمانان اروپا رو نگاه می کنه انتظارش از فوتبال اونقدر بالا میره که بازی های لیگ برتر خودمون دیگه مثل بازی های خیابونی می مونند.
تراکتورسازی (بخونید تراختور) با اینکه بازی قبلی رو خیلی افتضاح با نتیجه ۴-۱ واگذار کرده بود و تو این بازی برگشت هم نیمه اول ۱ گل خورد تا همه امیدها برای سعود تموم بشند، نیمه دوم بازی متفاوتی از خود نشون داد. بازی ای که از جنس غیرت بود! حداقل برای کم کردن از بار سنگین شکست ۵-۱ که متحمل شده بود.
اما زدن ۳ گل تو ۳۰ دقیقه! این امید رو به تیم و هوادارها برگردوند که شاید بتونند یک حماسه آفرینی کنند و با زدن یک گل دیگه بازی رو به وقت اضافی بکشونن ولی خب نشد دیگه 🙁
راستش نیمه اول که گل رو خوردیم من حتی دیگه بازی رو دنبال نکردم و شبکه رو عوض کردم و فقط برای اطلاع از نتیجه میانه های نیمه دوم که تراکتور ۲ تا گل زده بود بازی رو دیدم. تفاوت بازی نیمه اول و دوم فوق العاده بود – مثل اینکه دارم به بازی یک تیم دیگه نگاه می کنم! همین روند با گل سوم به جایی رسید که من بی تفاوت هم دیگه با همه وجود داشتم بازی رو دنبال می کردم و به زدن گل ۴ خیلی امیدوار شده بودم ولی خب نشد دیگه 🙁
راست اش این پست رو صرفا به خاطر این هوادارها نوشتم! وقتی بازی تموم شده بود و داشتن برای تیم همچنان دست می زدند و شعار «عیبی یوخ» (یعنی اشکال نداره) می گفتند حس خوبی گرفتم. راست اش ناراحت شدم که تیم نتونست جواب این همه حمایت ها رو بده ولی باز هم آفرین به این تماشاگرها که مقابل خارجی ها نذاشتند تیم احساس سرافکندگی بکنه.
فوتبال یعنی همین…