دستای منو ول نکن که تعادل ندارن
خدایا بتابون نور ایمان بر قلب ماها! خیلی با خودم کلنجار رفتم تا یه پست در این خصوص بزنم. چند بار نوشتم و حذف کردم. هربار هم یک دلیلی داشت. برای مثال اگه پست اول رو منتشر میکردم، شاید یه عده اشتباه برداشت میکردن و منظورم رو کاملا برعکس متوجه میشدن یا اگه نوشته قبل از همینی که الان می خونید رو منتشر میکردم برای یک عده وسیله ای میشد برای به حاشیه کشیدنم! پس تصمیم گرفتم با همین یک تیکه از آهنگ تتلو جمع کنم بره.
چرا تیتر دستای منو ول نکن که تعادل ندارن؟
اینجا بلاگ شخصی هست و مطالب هم شخصی! هر مطلبی که تو اینجا گذاشته میشه بستگی به حس و حال من در اون زمان داره! یه زمان ممکن هست تو فکر یادگیری یه چیز باشم و بیام پست آموزشی بزنم و یه زمان هم مثل الان ممکن هست تو فکر مسائل بین خودم و خدا باشم!
وضعیت الان من مثل بند بازی هست که بالای یک پرتگاه داره روی یک طناب باریک راه میره! اگه تعادل خودش رو نتونه حفظ کنه قطعا به پرتگاه سقوط خواهد کرد. برای همین از خدا می خوام که من رو تو این موقعیت تنها نذاره و از دستام بگیره تا بتونم این تیکه از راه رو رد کنم. و با افزایش ایمان درونم من رو برای مقابله با سایر موانع موجود در راه آماده کنه.
قلمتون حرف نداره
ممنون 🙂