به بهانه یک ساله شدن سایت!
خب یک سال شد! دقیقا یک سال پیش در همچین روزی بود که از سر بیکاری این وبلاگ رو راه اندازی کردم و مفتخرم اعلام کنم که این دومین سایتی هست که راه اندازی کردم و تونسته یکساله بشه! 😀 که البته این مورد رو هم مدیون نظرات شما هستم! 🙂
وقتی میخواستم این وبلاگ رو راه اندازی کنم به فکر نوشتن دفتر خاطرات بودم ولی چون دست خطم مثل یه دانش آموزش ابتدایی هست 😐 تصمیم گرفتم تو اینترنت بنویسم که دیگه مسئله دست خط پیش نیاد :دی و هم اینکه مدرن باشیم ، خلاصه اولین پست رو که با بسم الله الرحمان الرحیم ارسال کردم برام مثل این میمونه که همین چند روز پیش بود!
در حقیقت من تصمیم داشتم تا در این وبلاگ فقط رویدادهای روزانه زندگی خودم رو بنویسم ولی چون همه چیز رو نمیشد نوشت! تصمیم گرفتم برای بروزنگه داشتن سایت یه بخش آموزش هم اضافه کنم که در کنار همدیگر کمی هم چیزهای جدید یادبگیریم که تا امروز به اون چیزی که مد نظرم بود نرسیدم ولی از لحاظ بازدید گرفتن بدک نبود.
همانطور که گفتم هدف اولیه ام از راه اندازی این وبلاگ نوشتن رخ دادهای زندگی شخصی خودم بود که دلیل اش هم یکی 2 تا اتفاق مهم بود که سعی کردم به صورت غیرمستقیم تو مطلب خوش شانس هستم که بدشانسم بهشون اشاره کنم.
اما درست بعد از همون پست بود که از هدفی که داشتم ناخواسته خارج شدم و دیدم وبلاگ پر شده از مطالب عجیب و غریب!! اون موقع بود که اومدم ابروش رو درست کنم زدم چشم اش رو هم در آوردم! اضافه کردن بخش های آموزشی مثل PHP و یا فتوشاپ به نظرم از اشتباهات بزرگی بود که مرتکب شدم!
نوشتن پست های آموزشی درباره موضوعاتی که خودم فقط در حد یک مبتدی آشنایی دارم قطعاً کار غیرقابل انجامی بود برای همین خواستم خودم یادبگیرم و بیام پست بذارم که یک دوره کوتاه مدت این کار رو انجام دادم ولی بعد نتونستم دیگه ولش کردم ولی تصمیم دارم php رو یادبگیرم و تو اون بخش پست باز هم خواهم گذاشت ولی بخش فتوشاپ چیزی ازش معلوم نیست! هرچند که بیشتر ورودی گوگل سایت برای مطلب همون بخش بوده!!
همین بخش های اضافه باعث شد که یکی دو ماهی اصلا دیگه من پست شخصی نذارم و به جاش آموزشی بذارم تا اینکه یه روز تو انجمن پرشین تولز که تاپیک زده بودم وبمسترها بیان وبلاگ شخصی اشون معرفی کنن متوجه شدم وبلاگ شخصی ها بیشتر از اینکه شخصی باشه وبلاگ آموزشی هستند! و دیدم وبلاگ خود من هم از همین دسته هست برای همین گذاشتن مطالب آموزشی رو کمتر کردم تا بلکه فرصت بشه و یکی 2 تا هم از مشکلات خودمون بگیم!
اگر قبلا مطالب رو خونده باشید خیلی کم به موراد مستقیم اشاره میکنم وسعی میکنم منظور خودم رو غیرمستقیم برسونم که تو برخی پست ها هم برای اینکه متن طولانی نشه بخشی اش رو گفتم و قرار بود بقیه اش رو در پست های دیگه بگم که این یه مورد رو هم تا امروز نتونستم انجام بدم به جزء یکی 2 مورد ، این رو گفتم که اگر مطالب رو خونده باشید فکر نکنید که فراموش کردم چی به چی هست و قرار بود چی بشه و… یادم هست ولی هنوز فرصت اش پیش نیومده!
تا یک مدت فکر میکردم مخاطب اصلی این وبلاگ خودم هستم ولی همون موقع ها بود که چند تا از دوستان همینطور الکی الکی اومدن نظر دادن! این نظر اونها برای من ارزش خاصی داشت و باعث شد که انگیزه ام برای بروزرسانی سایت بیشتر بشه.
نمیدونم چرا ولی خیلی دوست دارم که بازدید کننده ها نظر بدن! من ایمیل ام رو در روز نهایت اش 2 بار چک میکنم و برخی روزها هم اگر نیاز به تایید لینک و… نباشه اصلا چک نمیکنم ولی بخش نظرات رو همیشه چندین بار نگاه میکنم!
مشکلات همیشه بوده و خواهد بود! از خدا هم نمیخوام زندگی بدون مشکل برام بده چون اون وقت قدر آرامش و رفاه رو نخواهم فهمید! از زندگی کردن خسته شدم ، تکرار روزها ، تکرار کارها روندی که هر روز داره تکرار میشه خسته شدم! ولی از خستگی هام خسته نشدم! هنوز دوست دارم تلاش کنم و زحماتی که کشیدم رو به نتیجه برسونم.
شنیدن بعضی ها میگن باید شکر گذار چیزهایی که داری باشی و زیاده خواهی نکنی و قانع باش! تا بخش اولش رو من هم موافق هستم و بابت کوچکترین چیزها هم شکر گذار خدایی هستم که هرچند بنده خوبی براش نبودم!! ولی من آدمی نیستم که قانع باشم! از دید من موفقیت و پیشرفت مثل اعداد ریاضی تهی هست و هیچ وقت نمیشه به آخرش رسید برای همین دوست دارم که همیشه روند رو به رشد داشتم باشم!
درسته که گفتم هدف های بزرگ دارم و آدم قانعی نیستم و… ولی این رو هم بگم که به این معنا نیست که زیاده خواه هستم و ارزش داشته های فعلی رو نمیدونم! من برای کسب کوچکترین چیزها که در مقایسه با چیزهایی که مد نظرم هست اونقدر خوشحال میشم که انقار به خود همون موفقیت هایی نهایی رسیده ام!
از دروغ گفتن متنفر هستم چون به نظرم عامل اکثر مشکلاتی که تو زندگی باهاش دچار هستیم همین دروغ گفتن ها هست! دروغ باعث ثلب اعتماد میشه ، اعتماد نباشه شک به وجود میاد و…! یکی گفت من تو وبلاگت خوندم که گفتی من (منظورش من “پیام” بود :دی) دروغ نمیگم! فکر نکنم چنین چیزی رو گفته باشم و اینکه من از دروغ بدم میاد دلیلی بر این نمیشه که خودم دروغ نگم! اصلا من بخوام دروغ بگم صورتم قرمز میشه و اگه دروغ دیگه زیادی بزرگ باشه کمی هم عرق میکنم 😀 برای همین یه جورایی موقع دروغ گفتن تابلو میشم و بخوام هم دیگه نمیتونم دروغ بگم ، هر چند 99% دروغ هایی هم که تا الان گفتم از نوع مصلحتی بوده :دی
سطرهای اول گفتم که این وبلاگ شخصی دومین سایتی هست که دارم و یکساله شده! تا قبل از این هر سایتی راه اندازی میکردم به هر دلیلی قبل از اینکه یکساله بشه جمع اش میکردم! ولی این تلسم بلاخره توسط نایس ترینها شکسته شد و تونستم یک سایت با بیش از 12 ماه قدمت داشته باشم :))
البته همین نایس ترینها هم به زور هنوز نگه اش داشتم و چند بار خواستم بفروشم ولی نشده ! خواستم جمع اش کنم که یهو دیدم ورودی گوگل اش خوب شده و منصرف شدم! خلاصه اینکه اون سایت هم اگه به دست خودم بود الان خیلی وقت بود که بسته شده بود.
این وبلاگ رو همین چند روز پیش که موقع تمدید هاست بود میخواستم هاست اش رو تمدید نکنم و درست 4 روز مونده به یکساله شدن اش سایت رو ببندم! اما از اونجایی که عاشق نظرات هستم گفتم برای آخرین بار هم برم و یه نگاهی کنم ببینم نظر جدیدی هست یا نه که یک نظر جدید ثبت شده بود. اون شخص به خاطر یکی از مطالب اموزشی تشکر کرده بود و اون موقع بود که دیدم میشه با همین دانش اندکی هم که آدم داره به افراد دیگه کمک کرد!!
به خاطر همون یک نظر بود که تصمیم ام عوض شد و هاست رو تمدید کردم که حداقل یکسال دیگر هم بتوانم در این وبلاگ بنویسم 😀 (دامنه 5 ساله هست و از اون یه جورایی خیالم راحته :دی)
بعضی چیزها هستن که خیلی دوست دارم و تلاش هایی هم که میکنم برای رسیدن به اون چیزها هست ولی اینکه تنها بخوایی فعالیت کنی سخت هست! از کار تیمی خوشم میاد و همیشه سعی کردم با دوست هام و حتی افراد دیگه که شناختی هم ندارم به صورت شراکتی کار کنیم ولی بیشتر افراد از این درخواست همکاری چیرهای دیگر برداشت میکنن! عامل اش هم نبودن اعتماد هست که اون هم ریشه در “دروغ” دارد -_-
راستش دوست داشتم به مناسب تولد سایت قالب رو عوض کنم ولی خب شرایط مالی جوری نبود که بدیم یه قالب طراحی کنند و از بقیه قالب های رایگان هم مورد خاصی رو ندیدم که بهتر از قالب فعلی باشه برای همین فعلا یه مدتی رو هم با این قالب که کار ترجمه و راست چین کردن اش رو علی میرزائی به عهده داشته و کارش خوب بوده برای همین طی این 1 سال من هم لینک شون رو حذف نکردم که شرعا و قانون کار درستی نیست 😉
برای حرف گفتن (البته نوشتن) زیاد داشتم ولی وسط نوشتن همین مطلب برای صرف شام و استراحت رفتم که باعث شد رشته کلام از دست بره برای همین دیگه این پست رو بیشتر از این کش نمیدم و در پست های بعدی و روزهای آینده بیشتر خواهم نوشت.
من آدم تنبلی نیستم ولی اگه گشادی ام بگیره بدجور میگره! الان هم که این همه تایپ کردم فقط به عشق اون افرادی هست که مطالب رو تا امروز با دقت خوندن و بارها تو مطالب اشتباهات تایپی و نگارشی رو اطلاع دادن که درست کنم. برای همین از همه اونهایی که این مطلب رو خوندن تشکر میکنم و یه خسته نباشید میگم و امیدوارم که بتونم لطف شما بزرگواران رو جبران کنم.
و در نهایت از خداوند که یکسال دیگر هم فرصت زندگی کردن در کنار خانواده و دوستان رو داد سپاس گذار هستم. امیدوارم که روزی برسه که همه مردم جهان با خیال راحت و در آرامش بتوانند به زندگی خود مشغول باشند و هیچ جنگ و خیانتی وجود نداشته باشه 🙂
پ.ن: 20 روز دیگه هم تولد خودم هست 😀
پیام پیام تبریک تبریک :دی
توصیه میکنم این چند تا پیشنهاد من رو هم بخونی :دی
اولا آپدیت منظم مطالب باعث میشه ما هم اشتیاق بیشتری برا دادن مطلب داشته باشیم پس شما هم در کمال آرامش اپدیت منظم رو داشته باش …
قالب وبلاگت بیسته اصلا فکر عوض کردن نباش :دی
20 روز دیگه تولدت شیرینی چی میدی :دی
هدفم از دادن این نظر بیشتر گرفتن شیرینی از تو بود :دی
راستی اسپم چی شد من منتظرم :دی
فکر کنم منظورت تو سطر 3 نظر دادن بود! درسته ؟ :دی
شما اول بگو کادو میخوایی چی بدی به شیرینی هم میرسیم :))
اسپم هم میدم نگران نباش :دی
سلام
این نظر رو دادم ,خواستم انگیزت زیاد بشه! 😀
خدافز
کار خیری میکنی 😀
thanks 🙂
کادو چی دوست داری حاج پیام :دی
با هم میریم ائل گلی بستنی مهمون من :دی
تو از این ائل گلی نمیخوایی بیرون بکشی؟ -_-
نه حاج پیام ائل گلی خیلی خوب است خیلی :دی
میبینم که بلاخره تو نظرات از لینک هم داری استفاده میکنی خخخ
😀
یعنی الان چی کار کردم :دی
لینک بیلدینگه آیا :دی
خیر چون nofollow هست :دی
اسپم بشم ائل گلی هم بی ائل گلی ها :دی
گفته باشم :دی
نه مثل اینکه تا یه بار ائل گلی نریم دست از سر من بر نمیداری :دی
ائل گلی خیلی خوبه پیام …
خیلی میفهمی خیلی :دی
من و شاه گلی کاملا یهویی :دی
پ.ن: وقتی که من اون عکس رو گرفتم هیچ کس نبود!!!
این واقعا ائل گلیه _O_ چه جوری انقدر خلوت کی بوده ؟
اگه به تصویر دقت میکردی متوجه میشدی!
در یکی از سردترین روزهای سال که آب هم یخ زده ، من رو نگاه نکن که پوست کلفت هستم کاپشن هم نپوشیدم :دی
آقا گفتم باز یه اعلام وجودی کنم بد نیست
ائل گلی هم خب راست میگه دیگه میلاد جان شما بیا خودم در خدمتم:دی
راستی یکسالگی رو هم تبریک میگم موفق باشی
شما اعلام وجود میکنی برای من مثل این میمونه که یه سفارش جدید گرفتم :دی
امروز ائل گلی از جلوش رد شدم فقط از اون ورودی اتوبان تا فلکه اش برسم نیم ساعت طول کشید 😐 فوق العاده شلوغ بود ( فقط جای میلاد خالی بود 😀 )
ممنون 🙂 اگه بلاگ شخصی داری بگو تا ما هم بیاییم سر بزنیم
خوب پیام جان بحث رو منحرف نکن دیگه یکمی هم در مورد وبمستری حرف بزنیم …
وضعیت فروش چطوره :دی
من منحرف میکنم؟ -_-
به پای انصرافی های شما نمیرسه :دی
استاد اعظم امین جان بیا آشنا بشیم :دی پرشین تولز عضوی :دی
پیام من که هر بحثی کردم در رابطه به وبمستری بود :دی همش تو بودی که ائل گلی ائل گلی میکردی اه :دی یعنی تبریز فقط ائل گلی داره پس ساعتش چیه :دی
ساعتش خطر داره خطر :دی
اینبار از گوگل بکش بیرون :))
چ خطری پیام :دی خیلی دوست دارم بدونم چ خطری داره بگو پیام چ خطری :دی
خطرش این هست که جیبت خالی میشه :دی
احسنت حالا هی بحثو منحرف کن … من هی بحث های تخصصی در زمینه وبمستری میکنم شما هی منحرف میکنی :دی نکن آقا بزار این پست ها علاوه بر فان بودن جنبه آموزشی هم داشته باشه تا دیگران هم استفاده کنند :دی
هی ائل گلی هی ائل گلی بسه دیگه :دی
آقا اسمم رو کامل نوشتم همون (am!n) هستم:دی
میلاد شما که تو یاهو هم آیدیم رو داری:دی
آقا گجیل نمیره که جیبش خالی بشه میدان ساعت خوبه تازه شهنازم میره مسافرها رو هم رویت میکنه:دی
اونکه ایمیل رو نمیتونه ببینه ! خودم معرفیت کردم 😀
درضمن شما این میلاد رو جدی نگیر ، ایشون تبریز بیا نیست :دی
استاد اعظم امین خان شناختمت پیرو صحبتی که با استاد پیام داشتم به جا آوردم :دی
میلاد تبریز میاد در آینده ای نه چندان دور :دی
میخوام وسط ائل گلی چادر بزنم …